Lilypie First Birthday tickers

Lilypie First Birthday tickers

۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

دومین خنده‌ی صدا دار...


سلام دختر عزیزم،
امیدوارم که حالت خوب باشه و شاد و سلامت باشی‌ هروقت که این نوشته‌های منو میخونی.
عزیزم، دیشب ما رفته بودیم خونهٔ عمو میلاد و خاله لیلا و آمتیس. اونجا تو خیلی‌ بهت خوش گذشت، چون آمتیس بازی میکرد و بالا و پایین میپرید و تو حسابی‌ میخندیدی با صدای بلند. معلوم بود که حسابی‌ داری ذوق میکنی‌. عزیزم این دومین باری بود که با صدای بلند قاه قاه می‌زدی. البته ازت فیلم هم گرفتیم که یادگاری بمونه.
آوا جونم، این بابا گویا هم خیلی‌ شیطونی میکنه، هر وقت که من به تو شیر میدم و تو خوابت میبره، من برای اینکه تو از خواب بیدار نشی‌ ، برای بابا گویا سوت میزنم که سریع بیاد، اون هم ادا‌های خنده دار از خودش در میاره و من خنده‌ام میگیره و تو از خواب میپری...بگو از دست این بابا گویا شیطون من چی‌ کار کنم؟؟؟
بووووووس هوار تا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر