Lilypie First Birthday tickers

Lilypie First Birthday tickers

۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

آوا خانم من

آوا جونم عزیزم؛ هر وقت میخوام برات مطلبی بنویسم نمی دونم از کجا شروع کنم. چون هر روزمون با تو بسیار متفاوته. هر روز پر از اتفاقات جدیده. هم خوب هم بد.
الان مدتیه که خیلی مریض میشی. میتونم بگم هر دو هفته یکبارمریض میشی وبعدش من مریض میشم.
کلاس های شنا هم الان چند هفته است که شروع شده و داریم میریم.
خدا رو شکر که به این کلاس جدیدت هم عادت کردی و دیگه صبح ها راحت میری تو کلاس و بهت خوش میگزره.
معلمت میگه تو کفش ها و لیوان های همه بچه ها رو میشناسی و به معلمت میدی. اسم همه بچه ها رو هم میدونی و اونها رو به اسم  صدا میکنی.
به من هم دیگه مامی میگی و صدام میکنی.
از ذرت خیلی خوشت میاد و پاپ کورن هم برای اولین بار دیروز خوردی.
خیلی نازنینی عزیزم.
چند وقت پیش تو daycare شب کاردستی بود و من و بابا گویا هم اومدیم اونجا پیش تو. بعد عکس هاش تو newsletter چاپ شد:



آوا جون این هم برنامه غذایی daycare واسه یادگاری:

Fall and Winter menu - Infant and Toddler - 2012-2013

۱۳۹۱ دی ۱۷, یکشنبه

رفتن به کلاس بالاتر

آوا جونم، مدت‌ها بود که توی Daycare صحبتش بود که تو، Lina و Sebastian با هم به کلاس Toddler برین. هرچند که تو از اون دوتا کوچکتر هستی‌، ولی‌ معلم‌هات میگفتن که آمدگی داری که بری اونجا.
خلاصه بالاخره روز دوشنبه (December,۳۱,۲۰۱۲) معلم کلاست Ms Emily گفت که بعد از سال نو قراره هر سه تای شما با هم برین کلاس Toddler.
خلاصه صبح چهار شنبه (January, ۲، ۲۰۱۲) اولین روز کلاس جدیدت رو شروع کردی.
معلم این کلاس جدید اسمش Ms Amanda هست و تو قبلان که میدیدیش خیلی‌ باهاش میخندیدی و دست تکون میدادی...ولی‌ اون روز صبح و تا روز جمعه همش می‌خواستی بری تو کلاس Infant پیش معلم‌های قبلیت...البته این هم موقتی است و می‌دونم که خیلی‌ زود به محیط جدیدت عادت میکنی‌ و مشکلی‌ نخواهی داشت.
عزیزم، امیدوارم که همیشه در حال پیشرفت باشی‌ و پله‌های ترقی‌ رو پشت سر هم بگذرونی
میبوسمت