Lilypie First Birthday tickers

Lilypie First Birthday tickers

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه

خیلی‌ وقت بود که برات مطلب ننوشته بودم...

آوا جونم، الان نزدیک ۱۲ روز که ما از ایران برگشتیم کانادا و من الان بالاخره وقت کردم که برات دوباره مطلب بنویسم. البته الان هم باز کلی‌ کار دارم‌ها ولی‌ این کار هم جزو خیلی‌ واجبات هست که باید انجام میدادم...
تو این مدت خیلی‌ اتفاقات و تحولات برای تو افتاده که تا جایی که بتونم مینویسم.
اولا اینکه در ۸ ماهگی و ۱ روزگیت، اولین دندونت در اومد. یه دندون کوچولو پایین سمت چپ. و بعدش ۳ هفته بعدش دومین دندون، از پایین سمت راست هم در اومد. فعلا همین ۲ تا دندون رو داری.
بعدش اینکه حدود ۲ هفتهٔ می‌شه که یک راه جدید برای حرکت کردن پیدا کردی و اینکه خودت رو با قل دادن رو زمین و چار دست و پا عقب عقب رفتن از این وره اتاق به اون وره اتاق میرسونی.
تا من هم از پهلوت دور میشم به سمت من خیز بر میداری که چار دست و پا بیای ولی‌ فوری ولو میشی‌ و هنوز نمیتونی‌ جلو بیای...
ولی‌ خیلیییییی شیطون شدی...امروز اون بولندگو یه بلنده رو انداختی رو زمین...
ما هم رفتیم واسه جلوی هال و بالای پله‌ها برای گیت گذشتیم که جاهای خطر ناک نری...
آوا جون، از موقع دندون در آوردن خیلی‌ بد غذا شدی..و هنوز هم ادامه داره...یه روز‌های لب به هیچی‌ جز شیر نمی‌زنی...یه روز‌های بهتری...
آوا جون، ۴ روز قبل از اومدنمون به کانادا متاسفانه مریض شدی و اسهال گرفتی‌...این قضیه تا چند روز پیش هم ادامه داشت...الان بهتری و روزی ۲ بار شکمت کار میکنه...
آوا جونم، از کار‌های با مزه که میکنی‌، دست میزنی، بای بای میکنی‌ و سرت رو سر سری میکنی‌...حرف ها‌رو هم خیلی‌ خوب می‌فهمی
از بشگون گرفتن‌هات چی‌ بگم که دمار منو در آورده...یک بشگون‌های ریز و درد ناکی میگیری که حسابی‌ دردم میاد...ولی‌ اشکال نداره...با مزه است
آوا جون، از وقتی‌ برگشتیم کانادا تصمیم گرفتم که شیر خودم رو کمتر بدم و فرمولا رو جا گزین کنم.و خدا رو شکر تو انقدر دختر ماهی‌ هستی‌ که مشکلی‌ ایجاد نکردی واسه این کار.
راستی‌ دختر گلم، هفته پیش روز تولد ۹ ماهگیت رفتیم و اولین مو کوتاه کردن رو هم برات انجام دادیم...خیلی‌ خوشگل تر شدی نازنینم...بوووووووس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر