عزیز نازم، الان چند روز که شروع کردی خودت سر پا وامیستی. اول دستت رو به یک چیزی میگیری و بلند میشی، ولی بعدش دستت رو ول میکنی و سعی میکنی تعادلت رو حفظ کنی. ولی خیلی دختر محتاط و عاقلی هستی، هیچ وقت بدون اینکه یک کمکی اطرافت باشه سراغ کارهای خطر ناک نمیری...واقعا آفرین
مثلا بدون اینکه من یا بابا گویا پیشت باشیم، از مبل بالا نمیری...چون میدونی واسه پایین اومدن احتیاج به کمک داری...هر چند که از دیروز بالاخره یاد گرفتی که خودت از مبل پایین بیعی
آوا جون، تو از اون عکسهای عروسی من و بابا گویا خیلی خوشت میاد...هروقت اونها رو میبینی با دست بهشون اشاره میکنی و ذوق میکنی...بعدش اینکه بیشتره چیزها رو با دست نشون میدی...از حیوانات مثل گربه، ساگ ، حتا زنبور و
مگس هم خوشت میاد و کلی ذوق میکنی وقتی میبینیشون
مگس هم خوشت میاد و کلی ذوق میکنی وقتی میبینیشون
راستی دندونهای بالات هم در اومدن...دوتا دندون خوشگل. مبارکه
:و اما از چیزهای که میگی
:و اما از چیزهای که میگی
......ما ما ما
...بابا بابا
...آددا آددا
...نه نه نه نه
(الووو ( وقتی چیزی رو در گوشت میذاری
(به به (وقتی غذا میخوری و دوستش داری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر